فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Up To

ˈəptuː ʌptuː ʌptuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • preposition A2
    تا حدی، به‌ میزان
  • adverb
    تا، حداکثر
  • idiom
    درصدد، مشغول
  • adjective
    تصمیم‌گیرنده‌ی کاری بودن، کاری را برعهده داشتن، مسئول کاری بودن، مربوط شدن به کاری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت up to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «up to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/up to

لغات نزدیک up to

پیشنهاد بهبود معانی